سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۲۰ ق.ظ
در سال های اخیر رفته رفته فوتبال شکلی تیمی تر به خود گرفت و کم کم سایه سنگین ستاره ها رو به روشنی گرفت تا جایی که بسیاری از فوتبال دوستان چنین برداشت کردند که فرآیند تولید ستاره ها در دنیای فوتبال متوقف شده
بقیه مطلب را در ادامه مطلب بخوانید
و نسل جدید فوتبالیست ها نتوانستهاند جانشین باجوها، زیدان ها و رونالدوها شوند.
البته کم فروغ تر شدن نمایش ستاره ها چندان محسوس نبود اما کار بازیکنان در درون زمین مشکل شد و باشگاهها نتیجه کلان نمی گرفتند. شاید اصلی ترین دلیل این بود که اصول استراتژیک تدافعی و هجومی شکل مدرنتری به خود گرفت و ستاره ها در حمله و دفاع تنها با یک نبرد فردی رو به رو نیستند و با پوست انداختن تاکتیک های تدافعی و تهاجمی، وظیفه ای دشوار تر دارند.
همین موضوع باعث شد تا در دیدارهای اروپایی که معمولا تاکتیک ها به شکل بدون نقص اجرا می شوند عملکرد ستاره ها دشوارتر از لیگ داخلی باشد.
با اندکی توجه می توان نتیجه گرفت که برای رسیدن به موفقیت های بزرگ باید رو به یک فوتبال تیم محور و منطقی تر آورد. و مسلما اگر مربیان در سالهای دور با قراردادن یک ستاره در ترکیب خود می توانستند به موفقیت برسند. حال برای اجرای تاکتیک های مورد نظر خود با مدیریت یک تیم کامل روبرو هستند که نیاز به ایجاد هماهنگی کامل روحی و فنی بین اعضا آن می باشد.
می توانیم این نتیجه را برداشت کنیم که امروز بازیکنانی می توانند در تیم هایشان یکه تازی کنند که قدرت این را داشته باشند تا توانایی های فردی خود را در خدمت برنامه های تیم قرار دهند و می توان گفت در آشفته بازار ستاره ها تنها دلیل ثبات افرادی چون مسی و کریس رونالدو درک و فهم بالای آنها از تاکتیک های تیمی است.
شکست سرمربیان سنتی
مسئله مدرن شدن تاکتیک ها و مدیریت روحی تیم، به یک باره شاخص های یک سرمربی موفق را در سال های اخیر تغییر داد و کار به جایی رسید که سرمربیان جوان که توانایی تعامل بهتری با بازیکنان دارند گوی سبقت را از سرمربی های سنتی و بزرگ اروپا بگیرند. حتی تجربیات که معولا به عنوان یک شاخص مهم برای موفقیت در هر عرصه ای نام برده می شود در برابر مدیریت و روانشناسی مدرن نتوانسته چندان مهم باشد و امروزه شاهد موفقیت مربیانی چون دی ماتئو (چلسی) هستیم که بدون هیچ گونه تجربه قابل توجه ای، بر بام فوتبال اروپا قرار می گیرد.پس با ریزنگری در اصل موضوع متوجه می شویم که اصول مدیریتی صحیح بر روی باشگاه ها از جانب سرمربی تیم پیشنیاز اصول فنی است. تیم هایی که از سوی سرمربی تیم به طور صحیح مدیریت می شوند معمولا تمام اندیشه های فنی سرمربی را در زمین اجرا می کنند. چه بسا مربیان با دانشی و باهوشی پا در عرصه رقابت های فوتبال گذاشته اند اما به دلیل عدم توانایی های مدیریتی و روانشناسی نتوانسته اند تمام اصول فنی خود را به تیم منتقل کنند و ناهماهنگی از سوی بازیکنان در مسابقه و عدم درک صحیح اندیشه های سرمربی تیم باعث شکست آنها شده است.برای اینکه بتوان سبک مورد نظر را بدون نقص اجرا کرد احتیاج به هماهنگی و یک پارچگی بسیار بالا در باشگاه و در بین اعضا است. که ایجاد چنین هماهنگی نیاز به یک مدیریت کامل، صحیح و نوین از سوی سرمربی تیم دارد.